طلب صحبت خسان نکنی


تکیه بر عهد ناکسان نکنی

که نکردست خس ، وفا با کس


سگ به گاه وفا به از ناکس

گر رخ ناکسان نبینی به


با خسان هر چه کم نشینی به

زانکه ناکس ز دد بتر باشد


راست خواهی زبدبتر باشد

گر تو نیکی ، بدان کنند بدت


کم کند صحبت بدان خردت

تا توانی مجوی صحبتشان


که مه ایشان مه نام و کنیتشان

زین حریفان وفای عهد مجوی


وز درخت کبست شهد مجوی

منشین با بدان و بدکاران


باش دائم رفیق دینداران

از برون و درون مردم بد


صورت آدم است و سیرت دد

پای در کش زهمنشینان


دیده بر دوز تا نبینیشان